ساو اون طرف حیاط درحال قدم زدن
(سلام بچه )
سلام خودتی و دنبال صدا می گرده
(چیزی گم کردی یا دنبال کسی میگردی ؟)
دنبال شما
(بابا من صدای درونتم )
یعنی چی ؟
(یعنی یه صدایی که فقط تو میشنویش )
یه سوال الان تو وجدانی ؟
(نه ولی آشناییم باهم)
دقیقا چی هستی ؟
(حدس بزن اگه اسم منو بگی میتونی از جایزه ی ما برخوردار بشی )
جابزه ی چی ؟
(براورده شدن یک ارزو )
بیشتر نمیشه ؟
(نوچ)
الان راه نداره ؟
(از اتاق فرمان دارن میگن تا پنج تا مجاز شده )
خوبه
(پس چی )
اتاق فرمان کجاست ؟
(اون بالا ها راستش منم نمی دونم )
اهان ولی حالا برا چی اومدی پیش من
(یه چیز بگم ناراحت نمی شی )
نه
(انقدر رسمی و سر به زیر نباش یکم عین ادمای عادی حرف بزن انقدر با احترام اخه برات دردسر میشه می فهمی چی میگم ؟)
اره دوستم توموکا هم همین رو میگه
(خب پس )
باشه
یکی از بچه ها اومد بیرون گفت :
امتحان تموم شده بیاید داخل و سریع برگشت داخل کلاس
ریوما اهی کشید و وارد کلاس شد ساو با خودش گفت من میتونم و سپس به سمت کلاس راه افتاد.
درباره این سایت