سرکلاس استاد درحال تصریح کردن برگه ها بود بچه ها آروم با یکدیگر صحبت میکردند البته بجز ریوما و ساو

صدای صحبت های دانش آموزان درباره ی ریوما صحبت میکردن در کلاس پیچیده بود

_احتمالا این پسره تازه وارد برگه اش رو سفید داده قیافه ی استاد وقتی برگه ی اونو میدید خیلی عصبانی بود

+درسته تازه سر کلاس هم داشت چرت میزد خوش به حال ساو اون همیشه بهترین نمره کلاس رو میاره

ساو خواست حرفی بزنه که با چهره ی پیروز مندانه ی ریوما روبه رو شد در حالی که چشم هایش را بسته بود

 لبخند محوی روی صورت او پدیدار شده بود ساو هم لبخندی زد زنگ استراحت به صدا در آمد .

 استاد از جا برخواست و اسامی رو نوشت :

نفر اول ریوما ایچیزن

نفر دوم ساو ریوزاکی

نفر سوم جولیا آنتونی

و

سراسر کلاس پچ پچ برداشت که: یعنی اون به سوالات پاسخ صحیح داده ؟یعنی برگه اش سفید نبوده ؟

و سوالات دیگر که ذهن همه رو مشغول کرده بود.

استاد وسایلش رو از روی میز جمع کرد و داخل کیفش گذاشت.

ساو از جا بلند شد و رو به ریوما گفت:همان طور که از ریوما ایچیزن انتظار میرفت غیر از این بود جای تعجب داشت. 

ساو این حرف را از عمد را زده بود. 

ریوما در جواب تنها لبخندی زد بیخیال از جا برخواست مثل همیشه دست چپش را در جیبش فرو بد و از کلاس خارج شد. 

دوباره کلاس در صدای آرام بچه ها فرو رفت دوباره سوالاتی در ذهن آن ها به وجود  آمده بود بیشتر سوال ها  یک سوال میشد

 آنهاهمدیگر رو میشناسند ؟ 

زنگ ورزش به صدا در آمد


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Waters شبکه رسان حقوق عمومی حسابداری جدید راه رهگذر فروشگاه بذر اورجینال شاهدانه Celeste آموزش عوض کردن ویندوز اموزش قواعد زبان عربی مجسمه دکوری رضا پلی استر(شیراز) - rezapolyester