چهره پیر کاملا آشنا بود و حالا که این پسر اسمش را به زبان آورده اطمینان داشت که او را میشناسد

اویشی با کنجکاوی اسم پسر را پرسید

پسر خود را معرفی کرد: سنپای ریوما ایچیزن دوران راهنمایی

اویشی ادامه ی حرف های ریوما را زد :ستون حامی سیگاکو درسته ؟ چی شد اومدی پزشکی ؟

ریوما:درسته . میشه در مورد انتخاب رشته ام صحبت نکنیم ؟

اویشی:اگه میخوای اشکالی نداره

ریوما: راستی اویشی اینجا چیکار میکنی مگه نباید برای سخنرانی بری؟

اویشی : راستی حواسم نبود من باید برم

ریوما بعد سخنرانی میبینمت

اویشی :منم همین طور

ریوما :راستی اویشی مربی مون گفته براش ازت یه وقت ملاقات بگیرم 

اویشی :خوب باید زمانش رو باید بگه اگه تونستم چشم 

ریوما:حالا شما یه زمانی رو بگو تا بهش بگم اگه خواست عوضش کنه

اویشی :نظر خوبیه قبوله 

ریوما : راستی برای سخنرانی تو هیچ دختری نیومده قضیه اش چیه ؟

اویشی:خوب از من با پسرا و مال دخترا با یک خانوم ایچیزن 

ریوما:خانوم ایچیزن؟؟؟؟؟؟؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Josh راهنمای دریافت پروژه کسری خدمت سربازی قاب چوبی Keith انجام پروژه متلب|سفارش پروژه های متلب Alex Arthur دانلود جديدترين موزيکهاي ايران